هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عشق عمیق خود به معشوق را بیان می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ‌گاه یار دیگری انتخاب نخواهد کرد. او معشوق را شاه خوبان می‌داند و هر شب به یاد او غم می‌خورد. شاعر از وابستگی شدید خود به معشوق و رنج هجران سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دلش در حلقه‌ی زلف معشوق اسیر شده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲

از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر برمی‌زنم
نه یار دیگر می‌کنم نه رای دیگر می‌زنم

تو شاه خوبانی و من تا روز بر رخسار خود
هر شب به دارالضرب غم بر نام تو زر می‌زنم

تا شد دلم آویخته در حلقهٔ زلفین تو
سر از هوای دلبران چون حلقه بر در می‌زنم

دل برد و دامن درکشید تا پای‌بند وصل تو
هرشب دو دست از هجر غم تا روز بر سر می‌زنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.