هوش مصنوعی: شاعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از شکسته شدن عهد و وفا توسط معشوق و تبدیل عشق به جفا شکایت می‌کند. دلش در عشق معشوق خون شده و امیدش دگرگون شده است. معشوق نه تنها دلش را تغییر داده، بلکه او را در شهر و ده رسوا کرده و بار دیگر به او جفا کرده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عشقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی دارد. همچنین، استفاده از زبان و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸

ز من برگشتی ای دلبر دریغا روزگار من
شکستی عهد من یکسر دریغا روزگار من

دلم جفت عنا کردی به هجرم مبتلا کردی
وفا کردم جفا کردی دریغا روزگار من

دلم در عشق تو خون شد خروش من به گردون شد
امید من دگرگون شد دریغا روزگار من

تو با من دل دگر کردی به شهر و ده سمر کردی
شدی بار دگر کردی دریغا روزگار من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.