هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و رنج‌هایی که در این راه متحمل شده است، سخن می‌گوید. او از معشوق خود گلایه می‌کند که با رفتارش روزهای او را به شب تبدیل کرده و دلش را خون کرده است. شاعر از معشوق می‌خواهد که از ستم‌هایش کم کند و به او رحم کند. در نهایت، شاعر به خودش هشدار می‌دهد که این ستم‌ها را بر خود روا داشته است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵

تا که دستم زیر سنگ آورده‌ای
راستی را روز من شب کرده‌ای

از غم عشق تو دل خون می‌خورد
وای آن مسکین که با او خورده‌ای

یک به ریشم کم کن از آهنگ جور
گرنه با ایام در یک پرده‌ای

دل همی دزدی و منکر می‌شوی
بازیی نیکو به کو آورده‌ای

با چنین دست اندرین بازی مگر
سالها این نوع می پرورده‌ای

انوری دم درکش و تسلیم کن
کین ستم بر خویشتن خود کرده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.