هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از غم و اندوه ناشی از دوری و بی‌خبری از او شکایت می‌کند. او آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند یا حداقل از حال او خبری داشته باشد. شاعر همچنین از بی‌فایده بودن دعاها و انتظارهایش می‌گوید و امیدوار است که روزی این تاریکی به پایان برسد و رابطه‌شان بهبود یابد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات پیچیده و غم‌انگیز نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۱

یا بدان رخ نظری بایستی
یا از آن لب شکری بایستی

یا مرا در غم و اندیشهٔ او
چون دل او دگری بایستی

نیست از دل خبرم در غم او
از دل او خبری بایستی

مدتی تخم وفا کاشته شد
بجز امید بری بایستی

آخر این تیره شب عیش مرا
سالها شد سحری بایستی

یارب این یارب بی‌فایده چیست
آخر این را اثری بایستی

رشتهٔ صحبت ما را پس از این
به از این پا و سری بایستی

همه بگذاشتم آخر به دلش
انروی را گذری بایستی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.