هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عاشقانه و درد دوری از معشوق است. شاعر از وفاداری و عشق بی‌قید و شرط خود سخن می‌گوید، اما از جفا و بی‌توجهی معشوق نیز گلایه می‌کند. او از غم و رنجی که تحمل می‌کند می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. در نهایت، شاعر به این واقعیت اشاره می‌کند که معشوق به او توجهی ندارد و این قصه را به گوش دیگران می‌سپارد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۵

ما را تو به هر صفت که داری
دل گم نکند ز دوستداری

هردم به وفا یکی هزارم
گرچه به جفا یکی هزاری

هیچت غم هیچ‌کس ندارد
فرخ تو که هیچ غم نداری

عمر از تو زیان و عشوه سودست
معشوقه نیی که روزگاری

پیراهن صبر عاشقان را
شاید که ز غم قبا نداری

گویم که ز دوری تو هستم
دور از تو به صد هزار زاری

گویی که مرا چه کار با آن
احسنت و زهی سپیدکاری

در پای غم تو خرد گشتم
هم سرکشی و بزرگواری

در سر داری مگر که هرگز
دستی به سرم فرو نیاری

خود از تو ندارد انوری چشم
کاین قصه به گوش درگذاری
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.