هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از بیتوجهی و بیاحترامی معشوق نسبت به خود شکایت میکند. او بیان میکند که معشوق نه تنها به احساسات او توجهی ندارد، بلکه حتی شرمی از این بیتوجهی نیز ندارد. شاعر از رفتار سخت و بیرحم معشوق انتقاد میکند و از این که معشوق حتی به خود نیز رحم نمیکند، اظهار تعجب میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده و انتقاد از رفتارهای انسانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. بنابراین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.
غزل شمارهٔ ۲۸۸
یک دم به مراعات دلم گرم نداری
یک ذره مرا حرمت و آزرم نداری
من دوست ندارم که ترا دوست ندارم
تو شرم نداری که ز من شرم نداری
این مرکب بیداد تو توسن چو دل تست
وانرا چو بر خویش چرا نرم نداری
در دفتر تندی و درشتی که همانا
یک سوره برآید که تو آن برم نداری
یک ذره مرا حرمت و آزرم نداری
من دوست ندارم که ترا دوست ندارم
تو شرم نداری که ز من شرم نداری
این مرکب بیداد تو توسن چو دل تست
وانرا چو بر خویش چرا نرم نداری
در دفتر تندی و درشتی که همانا
یک سوره برآید که تو آن برم نداری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.