هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رفتار ناعادلانه و ناپسند معشوق خود شکایت میکند و بیان میکند که با وجود این رفتارها، همچنان به او عشق میورزد و حتی حاضر است رنج بیشتری را تحمل کند. او از معشوق میخواهد که به او توجه کند و با یک بوسه یا لبخند، دردهایش را تسکین دهد. شاعر همچنین اشاره میکند که حاضر است هر چیزی را برای وصلت با معشوق بپردازد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تحمل رنج و شکایت از رفتار معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۲۹۱
با من اندر گرفتهای کاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت میکنی با من
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
هیچ ممکن شود که یکباری
روزگارم گلی شکفت از تو
که به عمری چنان نهد خاری
گویمت بوسهای مرا گویی
گفتهاند این حدیث بسیاری
لیکن ار عشوه بایدت بدهم
نبود یاد کرد خرواری
بوسه در کار تو کنم چه شود
گر برآری به خندهای کاری
چون رخانم سیاه خواهی کرد
سر دندان سپید کن باری
جان به دلال وصل تو دادم
گفتم این را بود خریداری
گفتم ار رایگانکم ندهی
بخرندت به تیز بازاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت میکنی با من
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
هیچ ممکن شود که یکباری
روزگارم گلی شکفت از تو
که به عمری چنان نهد خاری
گویمت بوسهای مرا گویی
گفتهاند این حدیث بسیاری
لیکن ار عشوه بایدت بدهم
نبود یاد کرد خرواری
بوسه در کار تو کنم چه شود
گر برآری به خندهای کاری
چون رخانم سیاه خواهی کرد
سر دندان سپید کن باری
جان به دلال وصل تو دادم
گفتم این را بود خریداری
گفتم ار رایگانکم ندهی
بخرندت به تیز بازاری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.