هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌عدالتی و نبود انصاف در رفتار طرف مقابل شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که بهانه‌های بی‌پایه و اساس می‌گیرد و از پذیرش حق خودداری می‌کند. شاعر از این رفتار ناراحت است و می‌خواهد که این دردسر را پایان دهد و به دوستی و محبت بازگردد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۲

نگفتی کزین پس کنم سازگاری
به نام ایزد الحق نکو قول یاری

بهانه چه جویی کرانه چه گیری
بیا در میان نه به حق هرچه داری

همی گویی انصاف تو بدهم آری
تو معروف باشی به انصاف کاری

همه عذر لنگست کز تو بدیدم
سر ما نداری بهانه چه آری

به انصاف بشنو چنین راست ناید
که دل می‌ربایی و غم می‌گذاری

غم دل چه گویم تو زین کار دوری
به هرزه چه کوبم در خواستگاری

همان به که این دردسر بازدارم
کنم با تو در باقی آن دوستداری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.