هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقهی عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که حاضر است جان خود را فدا کند تا معشوقش در امان بماند و از او میخواهد که مانند دیگران نباشد. شاعر همچنین از هجران و دوری معشوق شکایت کرده و تأکید میکند که هیچ چیز جز وصال معشوق برایش ارزش ندارد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۶
جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی
جانم مباد اگر به عزیزی چو جان نباشی
هان تا قیاس کار خود از دیگران نگیری
کار تو دیگرست تو چون دیگران نباشی
عشقت به دل خریدم و حقا که سود کردم
جانم به غم بخر که تو هم بر زیان نباشی
چون من شمار هیچ بد و نیک برنگیرم
از کارهای خویش که تو در میان نباشی
ای در میان کار کشیده به یک رهم را
واجب چنان کند که چنین بر کران نباشی
جز هجر تو به گرد جهان داستان نباشد
با دوستان به وصل چو همداستان نباشی
گویی که جز به جان و جان یار کس نباشم
جانا به هرچه باشی جز رایگان نباشی
بخرید انوریت به جان و جهان به شرطی
کز وی نهان و دور چو جان و جهان نباشی
جانم مباد اگر به عزیزی چو جان نباشی
هان تا قیاس کار خود از دیگران نگیری
کار تو دیگرست تو چون دیگران نباشی
عشقت به دل خریدم و حقا که سود کردم
جانم به غم بخر که تو هم بر زیان نباشی
چون من شمار هیچ بد و نیک برنگیرم
از کارهای خویش که تو در میان نباشی
ای در میان کار کشیده به یک رهم را
واجب چنان کند که چنین بر کران نباشی
جز هجر تو به گرد جهان داستان نباشد
با دوستان به وصل چو همداستان نباشی
گویی که جز به جان و جان یار کس نباشم
جانا به هرچه باشی جز رایگان نباشی
بخرید انوریت به جان و جهان به شرطی
کز وی نهان و دور چو جان و جهان نباشی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.