هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌عدالتی و رفتار ناعادلانه معشوق شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که معشوق با وجود بی‌گناهی او، از او دوری می‌کند و با رفتارهایش او را آزار می‌دهد. شاعر با وجود آگاهی از عمدی بودن این رفتارها، آن را ساده می‌گیرد و همچنان در عشق معشوق سرگشته است. او از شکستن کشتی عمرش و اشک‌های خونین خود سخن می‌گوید و از وعده‌های توخالی معشوق برای وصال در آینده ناراحت است. در نهایت، شاعر به زیبایی و قدرت معشوق اشاره می‌کند و از تأثیر این زیبایی بر رفتارهای جسورانه او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات پیچیده و شکایت از رفتارهای ناعادلانه نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۰۹

بی‌گناه از من تبرا می‌کنی
آنچه از خواریست با ما می‌کنی

سهل می‌گیرم خطاکاری تو
ورچه می‌دانم که عمدا می‌کنی

من خود از سودای تو سرگشته‌ام
هر زمان با من چه صفرا می‌کنی

کشتی عمرم شکستست ای عجب
چشمم از خونابه دریا می‌کنی

جان نخواهم برد امروز از غمت
وعدهٔ وصلم به فردا می‌کنی

ناز دیگر می‌کنی هر ساعتی
شاد باش احسنت زیبا می‌کنی

روی خوب تو ترا پشتی قویست
این دلیریها از آنجا می‌کنی

انوری چون در سر کار تو شد
بر سر خلقش چه رسوا می‌کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.