هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید، اما از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. شاعر بیان می‌کند که معشوق با رفتارهای متناقض و ریاکارانه خود، او را در عذاب نگه داشته و امید به وصال را از او گرفته است. همچنین، شاعر از بی‌توجهی معشوق به عشق و وفاداری او ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و ریاکاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۱۳

باز آهنگ بلایی می‌کنی
قصد جان مبتلایی می‌کنی

با وفاداری که دربند تو شد
هر زمان قصد جفایی می‌کنی

کی شود واقف کسی بر طبع تو
زانکه طرفه شکلهایی می‌کنی

گه گهی گر می‌کنی ما را طلب
آن نه از دل از ریایی می‌کنی

کیمیای وصل تو ناید به دست
زانکه هر دم کیمیایی می‌کنی

هست هم چیزی درین زیر گلیم
یا مرا طال بقایی می‌کنی

گردی از عشاق کشتن شادمان
راست پنداری غزایی می‌کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.