هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر زیبایی و جذابیت معشوق خود را توصیف می‌کند. او از عشق و فتنه‌هایی که معشوق در دلش ایجاد کرده سخن می‌گوید و از غم و رنج عشق شکایت می‌کند. شاعر همچنین از انتظار وصال و سختی‌های عشق صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم و فراق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۳۱۹

ای روی تو آیت نکویی
حسن تو کمال خوبرویی

راتب شده عالم کهن را
هردم ز تو فتنه‌ای به نویی

معروف لبت به تنگ‌باری
چونان که دلت به تنگ‌خویی

بردی دل و در کمین جانی
یارب تو از این همه چه جویی

گویی شب وصل با تو گویم
الحق تو کنی خود آنچه گویی

در کوی غمت به جان رسیدم
گفتم تو کجا و در چه کویی

گفتا بدو روزه غیبت آخر
تا چند ز یک سخن که گویی

من هم به جوار زلف آنم
کز عشوه تو در جوال اویی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.