هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، زیبایی معشوق را ستایش می‌کند و آن را نشانه‌ای از کمال صنع خدا می‌داند. او از درد عشق و ناتوانی در درمان آن سخن می‌گوید و بر صبر و تحمل در برابر مشکلات تأکید می‌کند. شاعر همچنین به وفاداری به دوستان قدیمی و تفاوت‌های فرهنگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عشق، درد عاشقی و تفاوت‌های فرهنگی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشند یا نیاز به توضیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۷

چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را

چه بر خورند ز بالای نازک تو؟ ندانم
جماعتی که تحمل نمی‌کنند بلا را

نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی
دین دیار ندانم که رسم چیست شما را

مرا که روی تو بینم به جاه و مال چه حاجت؟
کسی که روی تو بیند به از خزینهٔ دارا

شبی به روز بگیرم کمند زلفت و گویم:
بیار بوسه، که امروز نیست روز مدارا

جراحت دل عاشق دواپذیر نباشد
چو درد دوست بیامد چه می‌کنیم دوا را؟

صبور باش درین غصه، اوحدی، که صبوران
سخن ز خار برون آورند و سیم ز خارا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.