هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر احساسات شاعر از دوری یار و عشق اوست. شاعر از درد دوری و سوز دل خود می‌گوید و آرزو می‌کند که ای کاش یارش بازگردد و خانه‌اش را دوباره سرشار از شادی کند. همچنین، شاعر از بی‌وفایی دیگران و عدم توجه آن‌ها به درد دلش شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴

دراز شد سفر یار دور گشتهٔ ما
فغان ازین دلی بی‌او نفور گشته ما

به آن رسید که توفان بر آیدم بدو چشم
ز سوز سینه همچون تنور کشته ما

بخواند راوی مستان به صوت داودی
ز شوق او سخن چون زبور گشته ما؟

چه بودی آنکه چو حوری در آمدی هر دم
به خانهٔ چو سرای سرور گشتهٔ ما؟

چه بودی ار خبر او همی رسانیدند
به گوش خاطر از خود نفور گشته ما؟

ز حافظان وفا نیست مشفقی که کند
ملامت دل از کار دور گشتهٔ ما

حدیث ما تو بگوی، اوحدی که مشغولست
به یاد دوست دل با حضور گشتهٔ ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.