هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی‌های معشوق و بیان احساسات عاشقانه خود می‌پردازد. او از ویژگی‌های ظاهری معشوق مانند لب لعل، دهن تنگ و خط سبز سخن می‌گوید و از فراق و درد دوری از او شکایت می‌کند. شاعر همچنین ابراز می‌کند که جز وفاق و وفای معشوق به چیزی دیگر نمی‌اندیشد و در نهایت از درویشی خود و نیاز به زکات حسن معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده در شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۳

حسن خود عرضه کن، ای ماه پسندیده صفات
تا شود دیدهٔ ما روشن از آثار صفات

لب لعل و دهن تنگ و خط سبز تو برد
در جهان آب رخ معدن و حیوان و نبات

چشمم از گریه فراتست و رخ از ناخن نیل
تو توانی که به هم جمع کنی نیل و فرات

همچو فرهاد دگر کوه گرفتیم و کمر
در فراق رخت، ای دلبر شیرین حرکات

جز وفاق تو حدیثم نبود وقت نشو
جز وفای تو به یادم نبود روز وفات

سیم اشک من از آن نقد روانست، که گشت
لب لعل تو محصل، خط سبز تو برات

هر چه گویی بتوانم، مگر از روی تو صبر
و آنچه خواهی بکنم، جز به فراق تو ثبات

نیک درویشم و در حسن زکاتی هم همست
بده، ای محتشم حسن، به درویش زکات

کردم اندیشه که آن روز کجا دانم رفت؟
گر بیابم ز کمند سر زلف تو نجات

اوحدی داد تو از شاه بخواهد روزی
که بگردد به فراق رخ زیبای تو مات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.