هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از ناراحتی‌های عاطفی و دل‌شکستگی‌های ناشی از رابطه‌اش با معشوق می‌گوید و از بی‌وفایی و شکستن پیمان‌ها اظهار تاسف می‌کند. شاعر همچنین از وفاداری خود به معشوق و دردهای عاطفی که تحمل کرده است، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۴

بگذاشته‌ام، تا چه کند نرگس مستت؟
با یار پسندیده که پیمان نواستت

رای دو دلی کردن و آهنگ جدایی
گفتی که: ندارم من و می‌بینم و هستت

پیوند تو افزون شو و بسیار بگفتند:
عهدش بشکن زود، که پیمان بشکستت

تا جان ندهم جای جراحت ننماید
تیری که کنون بر دلم افتاد ز دستت

از دست برفتم من و بر دست نه ای تو
دیگر چه کنم، گر ندرم جامه ز دستت؟

بی‌یاد تو هرگز ننشینیم بر کس
هر چند بر خویش ندیدیم نشستت

بس دام که در راه تو آهو بره کردند
در دام نرفتی و کس از دام نرستت

گر بر سر ما تیغ زنی روی نپیچیم
آن سست وفا بود که از دام بجستت

ای اوحدی، از عشق ندیدم که گشودی
تا سحر که بود این که چنین دیده ببستت؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.