هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن میگوید. شاعر بیان میکند که بدون معشوق، زندگی برایش بیمعناست و تنها با حضور اوست که به آرامش میرسد. او از زیبایی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر خود میگوید و اشاره میکند که عشق او را دیوانه و مست کرده است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی و مستی ناشی از عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۷۶
بی تو نکردیم به جایی نشست
با تو نشستیم به هر جا که هست
صورت خوب از چه به گیتی بسیست
چشم مرا مثل تو صورت نبست
لاف نخستین «بلی» میزنم
روز نخستین که تو گویی:«الست»
زلف سیه را به ازان میشکن
ورنه بسی دل که بخواهد شکست
موی برست از کف امید ما
وز کف موی تو نخواهیم رست
هر که کند گوش به گفتار تو
بس که به گفتار بخواهد نشست
ای که ز من صبر طلب میکنی
خود چو منی را چه بر آید ز دست؟
پند، که بیبادهٔ صافی دهی
کی شنود عاشق دردی پرست؟
اوحدی از عشق تو دیوانه شد
گر دگری میشود از عشق مست
با تو نشستیم به هر جا که هست
صورت خوب از چه به گیتی بسیست
چشم مرا مثل تو صورت نبست
لاف نخستین «بلی» میزنم
روز نخستین که تو گویی:«الست»
زلف سیه را به ازان میشکن
ورنه بسی دل که بخواهد شکست
موی برست از کف امید ما
وز کف موی تو نخواهیم رست
هر که کند گوش به گفتار تو
بس که به گفتار بخواهد نشست
ای که ز من صبر طلب میکنی
خود چو منی را چه بر آید ز دست؟
پند، که بیبادهٔ صافی دهی
کی شنود عاشق دردی پرست؟
اوحدی از عشق تو دیوانه شد
گر دگری میشود از عشق مست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.