هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و شیدایی سخن می‌گوید و از احساسات پیچیده‌ای مانند عشق، ناامیدی، و تنهایی پرده برمی‌دارد. شاعر از معشوق خود که هر لحظه با زیبایی و شوخ‌طبعی جدیدی ظاهر می‌شود، سخن می‌گوید و از دردها و رنج‌های عشق شکایت می‌کند. همچنین، او از بی‌وفایی معشوق و تلاش‌های بی‌ثمر خود برای صلح و آرامش در رابطه صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و بی‌وفایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۹۸

ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرست
روی او را هر زمان حسنی و رنگی دیگرست

تنگهای شکر مصری بسی دیدیم، لیک
شکر شیرین دهان او ز تنگی دیگرست

از میان دلبران شنگ و گل رویان شوخ
یار ما را می‌رسد، شوخی و شنگی دیگرست

بیدلان خسته را زان زلفهای چون رسن
هر زمان در گردن دل پالهنگی دیگرست

بی‌وفا خواند مرا خود پیش ازین در عشق او
نام من بد گشته بود، این نیز ننگی دیگرست

چون بگویم: صلح کن، گوید: بگیرم در کنار
راستی صلحی چنین بنیاد جنگی دیگرست

ای نصیحت‌گو،دمی چنگ از گریبانم بدار
کین زمانم دامن خاطر به چنگی دیگرست

از کمان ابروی آن تیر بالا هر نفس
اوحدی را در دل مسکین خدنگی دیگرست

پیش ازین سنگی ز راه خویش اگر بر می‌گرفت
این زمان نتوان، که دستش زیر سنگی دیگرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.