هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد هجران و دوری از معشوق شکایت می‌کند. او از غم و اندوهی که در دل دارد و اشک‌هایی که می‌ریزد، سخن می‌گوید. شاعر از یاری معشوق در زمان بلا یاد می‌کند و از این که اکنون به دلیل دوری از او، مجبور به گریه است، اظهار ناراحتی می‌کند. همچنین، او از طالع بد خود و این که حتی گل‌ها نیز برایش خار می‌شوند، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی مانند عشق، هجران، و غم است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۲

ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست
تر ک خفتن کن، که بیدارم همی باید گریست

در بلا پیوسته یارم بوده‌ای، امروز نیز
یاریی‌ده، کز غم یارم همی باید گریست

بار دیگر بر دل ریش منست از هجر او
آن چنان باری که صد بارم همی باید گریست

خار و خون می‌دارم اندر دل ز چشم مست او
با دل پرخون و پرخارم همی باید گریست

چاره کردم تا: دلش بر من بسوزد ساعتی
چون نمی‌سوزد، به ناچارم همی باید گریست

طالعی دارم، که بر من خار گرداند سمن
بر چینین طالع، که من دارم، همی باید گریست

دوری از دلدار بد کارست و من خود کرده‌ام
لاجرم هم خود بدین کارم همی باید گریست

آخر، ای چشم، این چه توفانست؟ خونم ریختی
اندکی کمتر، که بسیارم همی باید گریست

چند شب چون دیگران نالیدم از هجرش، کنون
چند روزی اوحدی‌وارم همی باید گریست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.