هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق و ناتوانی در رسیدن به او می‌نالد. شاعر بیان می‌کند که تمام وجودش درگیر عشق است، اما راهی برای وصال ندارد و این عشق برایش درد و رنج به همراه دارد.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل مفاهیم شعری و عاطفی را دارند. همچنین، محتوای عاشقانه و احساسی آن ممکن است برای سنین پایین‌تر چندان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۵

جز نقش تو در خیال ما نیست
جز با غمت اتصال ما نیست

شد روز من از غمت چو سالی
لیکن چه کنم؟ چو سال ما نیست

از زلف تو حلقه‌ای ندیدیم
کو در پی گوشمال ما نیست

از روی تو کام دل چه جوییم؟
گوش تو چو بر سؤال ما نیست

بار چو تو دلبری کشیدن
در قوت احتمال ما نیست

از خیل که‌ای؟ که بر رخ تو
زلفت همه هست و خال ما نیست

حال دل ما ز خویشتن پرس
زیرا که کسی به حال ما نیست

دل مرغ هوای تست، لیکن
راه هوست به بال ما نیست

گر سود کنم مرنج، کآخر
نقصان تو در کمال ما نیست

پیش رخ اوحدی چه نالی؟
کورا سر قیل و قال ما نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.