هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های طبیعت و دوستی اشاره دارد. شاعر از تماشای جهان و گشت‌وگذار در آن لذت می‌برد و از نقش‌های مختلفی که در زندگی دیده سخن می‌گوید. او از راز دل خود با خلق سخن می‌گوید و به اهمیت عشق و دوستی در زندگی اشاره می‌کند. شاعر همچنین به آسانی رفتن به سوی دیگران و دشواری بازگشت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. مفاهیمی مانند عشق، دوستی، و تأمل در زندگی بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است که توانایی درک و تحلیل این مفاهیم را دارند.

غزل شمارهٔ ۱۳۶

گو: هر که در جهان به تماشا روید و گشت
ما را بس این قدر که: به ما دوست بر گذشت

تا او ز نقش چهرهٔ خود پرده بر گرفت
ما نقش دیگران ز ورق کرده‌ایم گشت

وقتی ز خلق راز دل خود نهفتمی
اکنون نمی‌توان، که ز بام او فتاد تشت

انصاف داد عقل که: در بوستان حسن
دست زمانه بهتر ازین شاخ گل نکشت

با دوست هر کجا که نشینی تفرجست
خواهی میان گلشن و خواهی کنار دشت

روزی شنیدمی به تکلف حدیث خلق
عشق آمد، آن حدیث به یک باره در نوشت

آسان بود به سوی کسان رفتن، اوحدی
اندیشه کن که: گم نشوی وقت بازگشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.