هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و حیرت در برابر معشوق سخن می‌گوید. او از غم و شادی‌های عشق، موسیقی، شراب، و جدایی از جسم و روح صحبت می‌کند. در نهایت، شاعر به درگاه خداوند دست به دعا برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شراب و جدایی روح از جسم نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

دوش چون چشم او کمان برداشت
دلم از درد او فغان برداشت

حیرت او زبان من در بست
غیرتش بندم از زبان برداشت

بنشینم به ذکر او تا صبح
صبح چون ظلمت از جهان برداشت

مطرب آن نغمهٔ سبک برزد
ساقی آن ساغر گران برداشت

می و مطرب چو در میان آمد
بت من پرده از میان برداشت

چون بدید این تن روان رفته
بنشست و قلم روان برداشت

از تنم رسم آن کمر برزد
وز دلم نسخهٔ دهان برداشت

جان و جانان چو هر دو دوست شدند
تن آشفته دل ز جان برداشت

بر گرفت از لبش به زور و بزر
همه کامی که می‌توان برداشت

اوحدی را چو زور و زر کم بود
دست زاری بر آسمان برداشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.