هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقه شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که بدون حضور معشوق، زندگی برایش معنایی ندارد و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جای او را بگیرد. شاعر همچنین تأکید می‌کند که عشق واقعی بی‌قید و شرط است و وفاداری در عشق امری دشوار است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی دارد که معمولاً با افزایش سن و تجربه حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۴

تا بر دوست بار نتوان یافت
دل بر ما قرار نتوان یافت

تا نیاید نگار ما در کار
کار ما چون نگار نتوان یافت

بی‌دهان و لب چو شکر او
عاشقان را شکار نتوان یافت

گر بپرسیدنم نهد گامی
جز دل و جان نثار نتوان یافت

به جز اندر دهان و جز لب او
زندگانی دوبار نتوان یافت

در جهان از شمار شوخی او
تا به روز شمار نتوان یافت

بر وفا دل منه، که خوبان را
به وفا استوار نتوان یافت

اوحدی، کار عشق کن، که به نقد
به ازین هیچ کار نتوان یافت

پای‌دار، ار بگیردت غم عشق
عشق بی‌گیر ودار نتوان یافت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.