هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و جدایی معشوق خود رنج می‌برد. شاعر از وعده‌های دروغین معشوق و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید و از درد دوری و اشک‌های بی‌پایان خود می‌نالد. در نهایت، معشوق بدون توجه به احساسات شاعر، او را ترک می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات عشق و هجران نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۷

دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت
تنم به درد جدایی خراب کرد و برفت

مرا به وصل خود آهسته وعده‌ای می‌داد
ولی چه سود؟ که ناگه شتاب کرد و برفت

بتی که دامن وصلش به چنگم آمده بود
ز هجر نالهٔ من چون رباب کرد و برفت

دو چشم او چه خطاها که داشت اندر سر!
چو دید قامتش آنرا صواب کرد و برفت

در آرزوی نگاری گداختم چو نبات
که شکرش نمکم بر کباب کرد و برفت

در آب و آتشم از هجر آنکه بی‌رخ خویش
دلم پر آتش و چشمم پر آب کرد و برفت

چو اوحدی ز رخش بوسه خواستم بی‌زر
لبش مرا به خموشی به خواب کرد و برفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.