هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق سخن می‌گوید. او از تپش قلب، غم، و اشتیاق به دیدن معشوق می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند و رحمت آورد. شاعر همچنین از خیال معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۷۳

چون بگذری دلم به تپیدن در اوفتد
دستم ز غم به جامه دریدن در اوفتد

گر پرتوی ز روی تو افتد بر آسمان
ماهش چو مشتری به خریدن در اوفتد

ور قامتت به باغ درآید، ز شرم او
حالی به قد سرو خمیدن در اوفتد

پرواز مرغ جان نبود جز به کوی تو
روزی که اتفاق پریدن در اوفتد

جان کمترین نثار تو باشد ز دست ما
آن ساعتی که فرصت دیدن در اوفتد

دانم که: بر حکایت من رحمت آوری
وقتی گرت مجال شنیدن در اوفتد

خلوت نشین خیال تو گر در دل آورد
چون اوحدی به کوچه دویدن در اوفتد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.