هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق باعث از دست دادن چیزهای ارزشمند زندگی‌اش شده است. او از درد فراق و تأثیرات آن بر روح و روان خود می‌نالد و از زیبایی معشوق و تأثیرات آن بر زندگی‌اش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۵

موی فشانم دگر عشق به درها ببرد
در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد

روی چو گلبرگ تو اشک مرا سیم کرد
مطرب ما این نوا برزد و زرها ببرد

من ز سفرهای خود سود بسی داشتم
عشق تو در باختن سود سفرها ببرد

داشتم از شاخ عمر وعدهٔ برخوردنی
باد فراقت به باغ بر زد و برها ببرد

باز نیاید به هوش عاشق رویت، که او
توش ز تنها ربود، هوش ز سرما ببرد

زلف تو دل برد و هست در پی جان، ای عجب!
بار کجا می‌هلد، دوست، که خرها ببرد؟

داشت دلی اوحدی، نقد و دگر چیزها
این دو بر آتش بسوخت عشق و دگرها ببرد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.