هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق، تأثیر آن بر خود و دیگران، و رنج‌های عشق و جدایی می‌گوید. شاعر همچنین از تغییراتی که عشق در زندگی‌اش ایجاد کرده و ناتوانی در فرار از آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جدایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۱

ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بی‌نیاز کرد

کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد

ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
بر مشتری کرشمه و بر ماه ناز کرد

از درد دل چو مار بپیچید سالها
هر بیدلی، که عقرب زلف تو گاز کرد

با صورت خیال تو دل خلوتی گزید
وانگه بر وی این دگران در فراز کرد

پیوسته من ز عشق حذر کردمی، کنون
آن چشمهای شوخ مرا عشقباز کرد

کوتاه گشته بود ز من دست حادثات
زلف تو کار بر من مسکین دراز کرد

رفتی، پی تو پردهٔ خلقی دریده شد
این پرده بین، که بار فراق تو ساز کرد

پنهان بر اوحدی زده‌ای تیر چشم مست
نتوان ز پیش زخم چنین احتراز کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.