هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از رفتارهای متناقض معشوق مانند ناز، عتاب، و شوخی شکایت می‌کند، اما در عین حال به توانایی‌های معشوق در جلب توجه و ایجاد احساسات قوی اشاره می‌کند. شاعر همچنین از بی‌وفایی معشوق و دردهای عاطفی که تحمل کرده است، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکایت از بی‌وفایی و دردهای عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۹

به یک نظر دل شهری شکاردانی کرد
همیشه جور کنی و آشکاردانی کرد

ز طره غالیه بر یاسمین توانی برد
به شیوه معجزه با خنده یار دانی کرد

چو باد اگرچه گذر می‌کنی بهر سویی
به سوی ما نه همانا گذار دانی کرد

اگر مراد دل خود طلب کنیم از تو
مراد دشمن ما اختیار دانی کرد

تو این ستیزه و ناز و عتاب و شوخی را
اگر به ترک بگویی چه کار دانی کرد؟

چه پرسمت ز وفا، گویی: آن نمی‌دانم
ولی چو بوسه بخواهم کناردانی کرد

ستم که بر دل من کرده‌ای، عجب دارم
که گر به یاد تو آرم شمار دانی کرد

اگر چه طفلی و خود را نهی به نادانی
هنوز چارهٔ چون من هزار دانی کرد

نگار چهره بپوشی ز اوحدی، لیکن
به خون دیده رخش را نگار دانی کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.