هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفاداری به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشق مانند تیری است که از کمان رها می‌شود و تنها کسانی که قلبشان مانند موم نرم است، تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. شاعر همچنین از قدرت و جلال معشوق خود سخن می‌گوید و اظهار می‌دارد که در برابر او جز تسلیم و اطاعت کاری از دستش برنمی‌آید. او تأکید می‌کند که کسی که غیر از معشوق را بشناسد، هرگز به دیگری روی نخواهد آورد و تنها معشوق است که می‌تواند پرده‌ها را کنار بزند و فتنه‌ها را برانگیزد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹

تیر از کمان به من اندازد
عشق از کمین چو برون تازد

درکس نیوفتد این آتش
کو را چو موم بنگدازد

چون شاه ما سپه انگیزد
چون ماه ما علم افرازد

از دست بنده چه کار آید؟
جز سرکه در قدمش بازد؟

آن کس که غیر او داند
هرگز بغیر نپردازد

در پرده راه ندارد کس
و آنگاه پرده که او سازد

بنوازدم چو بخواهد زد
پس بهتر آنکه بننوازد

بس فتنها که برانگیزد
آن رخ چو پرده براندازد

با اوحدی غم او هر دم
از گونهٔ دگر آغازد
وزن: مستفعلن فعلاتن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.