هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقه‌اش به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌ها و ویژگی‌های معشوق مانند موهای بلند و قامت بلندش تعریف می‌کند و از تأثیرات عشق بر خود می‌گوید. شاعر همچنین از رازداری و حفظ اسرار عشق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که زبانش را کنترل کند تا اسرارشان فاش نشود.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۰

رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
که گوی سیم به چوگان مشک می‌بازد

ز ذره بیشترندش کنون هواداران
سزا بود که دل از مهر ما بپردازد

چه پردها بدرانید عشق او برما!
نگه کنیم دگر تا: چه پرده میسازد؟

به دست کوته ما این گرو نشاید برد
ز زلف او که درازست وتیر دریازد

میان ما سخنی چند اندرونی رفت
زبان چو شمع ببر، تا برون نیندازد

بسی که از دهن او شکر شود در تنگ
ز شرم او نه عجب گر نبات بگدازد

چه کم شود ز درخت بلند قامت دوست؟
به کار اوحدی ار سایه‌ای بر اندازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.