هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و علاقهی شدید خود به معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که همیشه در کنار او باشد. او از ناز و تکبر معشوق گلایه میکند و از او میخواهد که به او توجه کند. شاعر همچنین ابراز میکند که حاضر است برای معشوق هر کاری انجام دهد و به او وفادار بماند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۲۲۸
تا دلم بر رخ چون ماه تمامت باشد
ناله و زاری من بر در و بامت باشد
در قیامت همه را چشم بسویی و مرا
چشم سوی تو و گوشم به سلامت باشد
وصل روی تو جهانی ز خدا میخواهند
تا کرا خواهی و پروای کدامت باشد؟
تو، که از ناز و تکبر بر خود خاصان را
ندهی بار، کجا میل به عامت باشد؟
بر من خسته چو وصل تو بگردید حلال
مرو اندر پی خونم، که حرامت باشد
ز آتش و آب مکن چشم و دلم را ویران
تا چو تشریف دهی جا و مقامت باشد
رایگان بنده بسی داری و چاکر بیحد
اوحدی، نیز رها کن، که غلامت باشد
ناله و زاری من بر در و بامت باشد
در قیامت همه را چشم بسویی و مرا
چشم سوی تو و گوشم به سلامت باشد
وصل روی تو جهانی ز خدا میخواهند
تا کرا خواهی و پروای کدامت باشد؟
تو، که از ناز و تکبر بر خود خاصان را
ندهی بار، کجا میل به عامت باشد؟
بر من خسته چو وصل تو بگردید حلال
مرو اندر پی خونم، که حرامت باشد
ز آتش و آب مکن چشم و دلم را ویران
تا چو تشریف دهی جا و مقامت باشد
رایگان بنده بسی داری و چاکر بیحد
اوحدی، نیز رها کن، که غلامت باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.