هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقهی عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او زیباییهای معشوق را با عناصر طبیعت مقایسه میکند و از درد دوری و ستمهای عشق شکایت میکند. شاعر همچنین بیان میکند که حتی پس از مرگ نیز عشق او به معشوق باقی خواهد ماند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دوری و ستمهای عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۲۳۹
چون قد تو در چمن نباشد
چون روی تو یاسمن نباشد
اندر همه تنگهای شکر
شیرین تر از آن دهن نباشد
ای باغ، مشو غلط ز رویش
کین لاله در آن چمن نباشد
ای باد، مده به زلف او دل
کان قاعده بیشکن نباشد
جانا، ستمی که میکنی تو
گر فاش کنم، ز من نباشد
فردا سر گورم ار بکاوی
جز داغ تو بر کفن نباشد
پیوند که با تو کرد جانم
وقتی بینی، که تن نباشد
پیراهن وصل چون تو جانی
بر قامت هر بدن نباشد
دوری مگزین، که اوحدی را
جز خاک درت وطن نباشد
چون روی تو یاسمن نباشد
اندر همه تنگهای شکر
شیرین تر از آن دهن نباشد
ای باغ، مشو غلط ز رویش
کین لاله در آن چمن نباشد
ای باد، مده به زلف او دل
کان قاعده بیشکن نباشد
جانا، ستمی که میکنی تو
گر فاش کنم، ز من نباشد
فردا سر گورم ار بکاوی
جز داغ تو بر کفن نباشد
پیوند که با تو کرد جانم
وقتی بینی، که تن نباشد
پیراهن وصل چون تو جانی
بر قامت هر بدن نباشد
دوری مگزین، که اوحدی را
جز خاک درت وطن نباشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.