هوش مصنوعی: این متن درباره ماهیت عشق و جنون ناشی از آن است. شاعر بیان می‌کند که عشق فراتر از خرد است و با درد و رنج همراه است. او از نگاه دیگران به عشق به عنوان بدبختی انتقاد می‌کند و تأکید می‌کند که عشق نیازمند فداکاری و تحمل رنج است. همچنین، شاعر اشاره می‌کند که عشق باعث بی‌قراری دل می‌شود و نصیحت‌ها در آن تأثیری ندارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱

سر عشق از خرد برون باشد
عشق را پیشرو جنون باشد

چند گویی که: عشق بدبختیست؟
پس تو پنداشتی که چون باشد؟

گر تو بر خوان عشق خواهی بود
خورشت خاک و باده خون باشد

رقت چشم آرزومندان
اثر حرقت درون باشد

به نصیحت قرار کی گیرد؟
دل، که از عشق بی‌سکون باشد

کی به شاخ غمش رسد دستی؟
که نه در زیر این ستون باشد

اوحدی، گر تو صد زبان داری
عاشق بی‌درم زبون باشد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.