هوش مصنوعی: این متن بیانگر تجربه عشق عمیق و روحانی است که در دل شاعر رخنه کرده و او را به بند کشیده است. عشق به معشوق چنان قوی است که جان شاعر را تحت تأثیر قرار داده و او را به سمت وحدت و ریاضت کشانده است. در نهایت، شاعر به درک و وصال با معشوق دست یافته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۹

چه عشقست این که در دل شد؟
کزو پایم درین گل شد

به بند او در افتادم
کشیدم بند و مشکل شد

چه شربت بود عشق او؟
که جان را زهر قاتل شد

قیامت بیند آن دستی
کز آن قامت حمایل شد

چو با آیینهٔ خاطر
جمال او مقابل شد

هر آن نقشی که بر دل بد
نهفته گشت و باطل شد

ازو من سایه‌ای بودم
به نور آن سایه زایل شد

مریدی را مرادی بد
ازان دلدار حاصل شد

ریاضت اوحدی می‌برد
که این درویش واصل شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.