۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۰

جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهٔ سنبل نهان شد

قیامت می‌کند بلبل سحرگاه
مگر گل فتنهٔ آخر زمان شد؟

ز رنگ سبزه و شکل ریاحین
زمین گویی به صورت آسمان شد

صبا در طرهٔ شمشاد پیچید
بنفشه خاک پای ارغوان شد

بهار آمد، بیا و توبه بشکن
که در وقتی دگر صوفی توان شد

ز رنگ و بوی گل اطراف بستان
تو پنداری بهشت جاودان شد

ولیکن اوحدی را برگ گل نیست
که او آشفتهٔ روی فلان شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.