هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنجی که به دلیل عشق و جدایی از معشوق متحمل شده است، سخن می‌گوید. او از خرابی دل، اشک‌های فراوان، عذاب‌های جسمی و روحی، و آتش غمی که درونش شعله‌ور شده، شکایت می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که به حال او توجه کند و از او دور نشود، زیرا این دوری باعث نابودی و رنج او شده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان درد و رنج ناشی از عشق و جدایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۶

نه آخر دل من خراب از تو شد؟
نه آخر دو چشمم پرآب از تو شد؟

نه آخر تن ناز پرورد من
گرفتار چندین عذاب از تو شد؟

مکن خواب و چشم مرا غم بخور
کزین گونه بی‌خورد و خواب از تو شد

ز لب آب وصلی بدین سینه ریز
که برآتش غم کباب از تو شد

چو چنگم به گفتار خوش می‌نواز
که فریاد من چون رباب از تو شد

به یاقوت خود حال اشکم بپرس
که بر چهره چون لعل ناب از تو شد

متاب از بر اوحدی روی خویش
که بیچاره در تنگ و تاب از تو شد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.