هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از دردها و رنج‌های عشق می‌نالد. شاعر از یار خود می‌خواهد که رمز و راز عشقش را به دیگری منتقل کند و از احساساتش بگوید، اما در عین حال تأکید می‌کند که تنها یار اوست که می‌تواند این احساسات را درک کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۷

صبا، رمزی بگو از من به دلداری که خود داند
و گر گوید: کدامست این؟ بگو: یاری که خود داند

مگو: از فرقتت چونست شیدایی که خود بیند؟
مگو: از حسرتت چون شد گرفتاری که خود داند

اگر چشمش ترا گوید: ز عشق کیست درد او؟
بگو: رنجور بود از بهر بیماری که خود داند

حدیثی گر دراندازد که: بی‌من چون همی سازد؟
بگو: بی‌دوست چون سازد؟ طلب‌کاری که خود داند

ز رویش گر خطاب آید که: هستش میل من یا نه؟
تو پیش زلف غمازش بگو :آری ،که خود داند

دهانش گر نهان گوید که:من با او چه کردم؟ گو
بزیر لب: بیازردیش یک باری که خود داند

و گر پرسد لبم: یاری چه بااو کرد؟ در گوشش
بگو: تقصیر کرد او نیز در کاری که خود داند

وگر گوید: جفا کارم، که من زو به بسی دارم
بگو: چون اوحدی داری وفاداری، که خود داند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.