هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وفاداری، رنج‌های عشق، و تحمل سختی‌ها برای معشوق سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که عشق او چنان عمیق است که حاضر است همه چیز را فدا کند و حتی از جفای معشوق نیز نمی‌گذرد. او از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که زندگی را معنا می‌بخشد و بدون آن، زندگی بی‌معناست.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج‌های عشق و فداکاری نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۰۷

عاشق کسی بود که چو عشقش ندی کند
اول قدم ز روی وفا جان فدی کند

دلبر، که دستگیری عاشق کند ز لطف
گر جان کنند در سر کارش کری کند

زهری که دشمنی دهد از بهر رنج، تو
بستان به یاد دوست بخور، تا شفی کند

بستم دکان مشغله را در به روی خلق
تا عشق او در آید و بیع و شری کند

از آستان نمی‌گذرم تا جفای او
خاکم وظیفه سازد و خونم جری کند

بر کشتگان تیغ غم او کفن مپوش
کان به شهید عشق که از خون ردی کند

مجنون که شب رود بر لیلی، شگفت نیست
روز از تحملی ز سگان حمی کند

باد هواست، چار حد آن خراب کن
هر خانه را که جز هوس او بنی کند

ای اوحدی، ز هر چه کنی کار عشق به
آیا کسی که عشق ندارد چه می‌کند؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.