هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن میگوید. شاعر از معشوق خود که با ناز و اداهایش او را میرنجاند، سخن میگوید. او از زیباییهای معشوق مانند موهای معطر و خال او یاد میکند و از عشق عمیق خود به او میگوید. شاعر همچنین از ناعادلانه بودن زمانه و تأثیر آن بر زندگی خود شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۳۰۶
نگار من به یکی لحظه صد بهانه کند
وگر به جان طلبم بوسهای رهانه کند
به سنگ خویش بریزد ز طره عنبر و مشک
هر آنگهی که سر زلف را به شانه کند
ز چشم من پس ازین گر چنین رود سیلاب
درین دیار کسی را مهل که خانه کند
به وقت مرگ وصیت کنم رفیقی را
که گور من هم از آن خاک آستانه کند
به زلف او دلم از بهر خال شد بسته
که مرغ میل به دام از برای دانه کند
زمانه مایهٔ بیداد بود و طرهٔ او
بدان رسید که بیداد بر زمانه کند
به شیوه گوشهٔ چشمش چو ناوک اندازد
ز گوشهٔ جگر اوحدی نشانه کند
وگر به جان طلبم بوسهای رهانه کند
به سنگ خویش بریزد ز طره عنبر و مشک
هر آنگهی که سر زلف را به شانه کند
ز چشم من پس ازین گر چنین رود سیلاب
درین دیار کسی را مهل که خانه کند
به وقت مرگ وصیت کنم رفیقی را
که گور من هم از آن خاک آستانه کند
به زلف او دلم از بهر خال شد بسته
که مرغ میل به دام از برای دانه کند
زمانه مایهٔ بیداد بود و طرهٔ او
بدان رسید که بیداد بر زمانه کند
به شیوه گوشهٔ چشمش چو ناوک اندازد
ز گوشهٔ جگر اوحدی نشانه کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.