هوش مصنوعی: این شعر از اوحدی مراغه‌ای است که در آن شاعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق و تأثیر آن بر مردم و عاشقان می‌پردازد. او از زیبایی معشوق، تأثیر آن بر مردم، عاشقان و حتی صوفیان و باغبانان سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و دل‌بستگی به معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج‌های عشق و دل‌بستگی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۸

مردم شهرم به می‌خوردن ملامت می‌کنند
ساقیا، می ده، بهل، کایشان قیامت می‌کنند

روی در محراب و دل پیش تو دارند، ای پسر
پیشوایانی که مردم را امامت می‌کنند

هر مقامی را بگردیدند سیاحان، کنون
بر سر کوی تو آهنگ اقامت می‌کنند

بر در مسجد گذاری کن، که پیش قامتت
در نماز آیند آنهایی که قامت می‌کنند

صوفیان کز حلقهٔ زلفت بجستند، این زمان
داده‌اند انصاف و ترتیب غرامت می‌کنند

باغبانان خدمت سرو و گل اندر بوستان
سال و مه بر یاد آن رخسار و قامت می‌کنند

هم بزیر لب به دشنامی جوابی می‌فرست
عاشقانی را که زیر لب سلامت می‌کنند

مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر
سینهٔ ما را چرا چندین حجامت می‌کنند

اوحدی را از جهان چشم سلامت بود، لیک
خال و زلفت خاک در چشم سلامت می‌کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.