هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از معشوق خود با توصیفاتی زیبا مانند لاله، گل، سرو و سمن یاد می‌کند و از درد عشق و بی‌قراری خود می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و رنج‌هایش را تسکین دهد. شاعر همچنین به صبر در عشق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که عشق با صبر سازگار نیست.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم مانند رنج عشق و بی‌قراری نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۲۲

آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟

سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو
گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود

در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا
بیچاره عاشقی که به دست شما بود

با این کمان و دست که ما راست، پیش تو
گر تیر بر نشانه زنیم از قضا بود

باری روا کن از دهن خویش کام من
زان پس گرم به جور بسوزی روا بود

یا زلف را مهل که کند قصد خون من
یا بوسه‌ای بده که مرا خون بها بود

یک دم دلم ز درد تو خالی نمی‌شود
من دل ندیده‌ام که چنین مبتلا بود

گویی: به صبر چاره کن این روز عشق را
آخر به روز عشق صبوری کجا بود؟

نام دوا مبر بر عاشق، که مرگ به
رنجور عشق را که نظر بر دوا بود

گفتی: شنیده‌ام سخن اوحدی، عجب!
کس چشم آن نداشت که گوشت به ما بود

گر زانکه خون من بخوری از تو طرفه نیست
کان کو غم شما خورد اینش سزا بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.