هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که در فراق معشوق خود به سر می‌برد. شاعر از بی‌قراری و اندوه خود سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. او همچنین اشاره می‌کند که سخنان تلخ معشوق در نزد او شیرین می‌شود و از سوختن دل خود در آتش عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی و عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۳

بی تو دل و جان من زیر و زبر میشود
دم به دمم درد دل بیش و بتر می‌شود

عمر به سر شد مرا در غم هجران تو
تا تو نگویی: مرا بی‌تو به سر می‌شود

از رخ چون شمع خود روشنییی پیش تو
کین شب تاریک ما دیر سحر می‌شود

چند بپوشیدم این راز دل و خلق را
از سخن عاشقان زود خبر می‌شود

هر چه تو خواهی بگوی، کین همه دشنام تلخ
چون به لبت می‌رسد شهد و شکر می‌شود

گر نه دل اوحدی سوخته‌ای، هر دمش
سینه چه جان می‌کند، دیده چه تر می‌شود؟
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.