هوش مصنوعی: این متن بیانگر ناراحتی و تأسف شاعر از شکسته شدن عهد و پیمان توسط شخصی است که به او اعتماد کرده بود. شاعر از ناپایداری عهد و وفاداری طرف مقابل شکایت می‌کند و از این که این بی‌وفایی باعث رنج و پیری او شده است، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند وفاداری، شکست عهد و ناراحتی‌های ناشی از آن است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۷

بریدن حیفم آید بعد از آن عهد
چنین رویی نشاید آن چنان عهد

گرفتم عهد ازین بهتر نداری
به زودی تازه کن باری همان عهد

چو گل عهد تو بس ناپایدارست
از آنم پیر کردی، ای جوان عهد

به عهدت دست میگیری، چه سودست؟
چو یک ساعت نمی‌پایی بر آن عهد

چو فرمانت روان گردید بر من
برون رفتی و بشکستی روان عهد

میان بستی به خون ریزم دگر بار
تو پنداری نبود اندر میان عهد

دریغ، ای تیر بالا، ار نبودی
ترا با اوحدی همچون کمان عهد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.