هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و امیدوار است که روزی این درد به شادی تبدیل شود. او از توصیه‌های دوستانش برای عاقل بودن و انجام کاری می‌گوید، اما خودش در آشفتگی عشق نمی‌داند چه کند. شاعر از عشق و انتظار می‌گوید و ترس از دست دادن فرصت‌ها را بیان می‌کند. در پایان، او به خودش و دیگران توصیه می‌کند که برای رسیدن به مقصود تلاش کنند و منتظر نمانند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. مفاهیمی مانند عشق، هجران، انتظار و تلاش برای رسیدن به هدف، بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است که توانایی درک و تجربه این احساسات را دارند.

غزل شمارهٔ ۳۶۰

برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید
ولی امید می‌دارم که روزی گل به بار آید

رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن
خود از آشفته‌ای چون من نمیدانم چه کار آید؟

ز تیر خسروان مجروح گردند آهوان، لیکن
بدین قوت نپندارم که زخمی بر شکار آید

ز سودای کنار او کنارم شد چو دریایی
نه دریایی که رخت من ز موجش با کنار آید

گر او صدبار بر خاطر پسندد، راضیم لیکن
بدان خاطر نمیباید پسندیدن که بار آید

همه شب ز انتظار او دو چشمم باز و می‌ترسم
که خوابم گیرد آن ساعت که دولت در گذار آید

بکوش ای اوحدی یک چند، اگر مقصود میجویی
کسی کش پای رفتن هست ننشیند که یار آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.