هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به عشق و جدایی سخن میگوید. او از رنجهای عشق، بیوفایی معشوق، و احساس تنهایی و ناامیدی خود میگوید. شاعر از معشوق خود میپرسد که چرا او را رها کرده و به دیگران روی آورده است. همچنین، او از بیتوجهی معشوق به احساساتش و نادیده گرفتن درد و رنج او شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۳۹۷
تو از دست که میخوردی؟ که خشم آلودهای دیگر
مگر با دشمنان ما قدح پیمودهای دیگر؟
ز شادیها چه بنشستی؟ به عزتها چه برجستی؟
اگر دشمن ندانستی که بی ما بودهای دیگر
میان دربسته بودی تو که با اغیار بنشینی
میان خویش و اشک ما چرا بگشودهای دیگر؟
دلم را سودهای صدبار و چون از عاشقان خود
کم از من کس نمیبینی، چرا فرسودهای دیگر؟
مرا چون زان لب شیرین ندادی هیچ حلوایی
نمیدانم که خونم را چرا پیمودهای دیگر؟
مقابل در حضور خود جفا زین پیش میگفتی
شنیدم زان که: در غیبت کرم فرمودهای دیگر
دلم را مینماید رخ که: قصد خون من داری
پس از ماهی که روی خود به من بنمودهای دیگر
مرا آسوده پنداری که هستم در فراق تو
زهی! از جست و جوی من، که چون آسودهای دیگر!
دلت بر اوحدی هرگز نمیسوزد به دلداری
فغان و نالهای او مگر نشنودهای دیگر؟
مگر با دشمنان ما قدح پیمودهای دیگر؟
ز شادیها چه بنشستی؟ به عزتها چه برجستی؟
اگر دشمن ندانستی که بی ما بودهای دیگر
میان دربسته بودی تو که با اغیار بنشینی
میان خویش و اشک ما چرا بگشودهای دیگر؟
دلم را سودهای صدبار و چون از عاشقان خود
کم از من کس نمیبینی، چرا فرسودهای دیگر؟
مرا چون زان لب شیرین ندادی هیچ حلوایی
نمیدانم که خونم را چرا پیمودهای دیگر؟
مقابل در حضور خود جفا زین پیش میگفتی
شنیدم زان که: در غیبت کرم فرمودهای دیگر
دلم را مینماید رخ که: قصد خون من داری
پس از ماهی که روی خود به من بنمودهای دیگر
مرا آسوده پنداری که هستم در فراق تو
زهی! از جست و جوی من، که چون آسودهای دیگر!
دلت بر اوحدی هرگز نمیسوزد به دلداری
فغان و نالهای او مگر نشنودهای دیگر؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.