هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حال و هوای عاشقانه و دل‌تنگی خود سخن می‌گوید. او از گرفتاری و اسارت در عشق یار بی‌نظیر خود می‌نالد و بیان می‌کند که دلش به سوی یار قدیمی میل دارد. شاعر تأکید می‌کند که امروز جز حدیث دوست، چیزی در ضمیر او نیست.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۴

هر چه گویم من، ای دبیر، امروز
نه به هوشم، ز من مگیر امروز

قلم نیستی به من در کش
که گرفتارم و اسیر امروز

سالها در کمین نشستم تا
در کمانم کشد چو تیر امروز

رو بشارت زنان، که گشت یکی
با غلام خود آن امیر امروز

پرده بر من مدر، که نتوان دوخت
نظر از یار بی‌نظیر امروز

میل یار قدیم دارد دل
تن ازین غصه، گو: بمیر امروز

اوحدی، جز حدیث دوست مگوی
که جزو نیست در ضمیر امروز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.