هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و علاقهی بیقید و شرط خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که حتی اگر معشوق با او دشمنی کند، باز هم از دوست داشتن او دست برنمیدارد. شاعر همچنین به ناسازگاری عشق و عقل اشاره میکند و تأکید میکند که عشق فراتر از منطق است. در نهایت، شاعر اعلام میکند که حتی اگر معشوق به او بیاعتنایی کند، باز هم عشق او پایدار خواهد ماند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عشق و روابط انسانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۳۵
نیست عیب ار دوست میدارم منش
با چنان رویی که دارد دشمنش؟
دشمن از دستم گریبان گو: بدر
من نخواهم داشت دست از دامنش
از دری کندر شود ماهی چنین
مهر گو: هرگز متاب از روزنش
کس نمیخواهم که گردد گرد او
تا گذار باد بر پیراهنش
آه من گر خود بسوزد سنگ را
باد باشد با دل چون آهنش
عشق را با عقل اگر جمع آورند
سالها با هم نکوبد هاونش
آنکه جز گردنکشی با من نکرد
گر بمیرم خون من در گردنش
گر نسوزد بر منش دل عیب نیست
مردهٔ ما خود نیرزد شیونش
اوحدی، با یار گندم گون اگر
میل داری، خوشه چین از خرمنش
با چنان رویی که دارد دشمنش؟
دشمن از دستم گریبان گو: بدر
من نخواهم داشت دست از دامنش
از دری کندر شود ماهی چنین
مهر گو: هرگز متاب از روزنش
کس نمیخواهم که گردد گرد او
تا گذار باد بر پیراهنش
آه من گر خود بسوزد سنگ را
باد باشد با دل چون آهنش
عشق را با عقل اگر جمع آورند
سالها با هم نکوبد هاونش
آنکه جز گردنکشی با من نکرد
گر بمیرم خون من در گردنش
گر نسوزد بر منش دل عیب نیست
مردهٔ ما خود نیرزد شیونش
اوحدی، با یار گندم گون اگر
میل داری، خوشه چین از خرمنش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.