هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و فراگیر سخن می‌گوید. او عشق را به عنوان آیینی توصیف می‌کند که بر خرد و زندگی انسان‌ها حکمرانی می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند از آن فرار کند. شاعر همچنین از تأثیرات عمیق عشق بر قلب و روح انسان‌ها صحبت می‌کند و آن را به عنوان تنها دین حقیقی معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۴۸

ز حسن تو پیدا شد آیین عشق
خرد را لبت کرد تلقین عشق

برین رقعه ننهاد شاهی قدم
که ماتش نکردی به فرزین عشق

ازین بیشه شیری نیامد برون
که او را نکشتی به زوبین عشق

ز بهر شکاردل خستگان
بر اسب بلا بسته‌ای زین عشق

کسی با خیالت نخسبد دمی
که بر وی نخوانند یاسین عشق

برین آستان دعوت هیچ کس
نگررد روا جز به آیین عشق

من آن باد را خاک خواهم شدن
که بوی تو می‌آرد از چین عشق

تو ای عالم شهر، اگر عاقلی
سکونت مجوی از مجانین عشق

گر این خلق هر کس به دینی روند
مباد اوحدی را به جز دین عشق
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.