۳۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴۹

ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک
دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک

خوبان سزد که بر درت آیند سر به سر
وانگاه خاک پای تو بوسند یک به یک

هم ظاهر از دو چشم تو گردیده مردمی
هم روشن از دو لعل تو در دیده مردمک

آدم ز حسن روی تو گر بهره داشتی
از دیدنش به سجده بپرداختی ملک

صورتگران چین اگر آن چهره بنگرند
نقش نگارخانهٔ چین را کنند حک

گر چهرهٔ چو ماه به بامی برآوری
خورشید را ز شرم تو پنهان کند فلک

تنها نه اوحدیست به دام تو مبتلا
کین حال نیز در همه جایست مشترک

گر در وفای من بگمانی، بیازمای
زر خالصست و باک نمی‌دارد از محک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.