هوش مصنوعی: این شعر از اوحدی بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و جدایی رنج می‌برد. شاعر از دل آشفته و غمگین خود سخن می‌گوید و امیدوار است که معشوق بر او رحم کند. او از آتش درون و اشک‌هایش می‌گوید و امیدوار است که معشوق از غم او آگاه شود. شاعر همچنین از پندهای ناپذیرفته و تنهایی خود سخن می‌گوید و در پایان از بیداری و شب‌های طولانی خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۵۷

ای به خار هجر ما را سفته دل
رحمتی کن بر من آشفته دل

رنگ رویم سربسر کرد آشکار
سر اندر سالها بنهفته دل

قصهٔ آتش، که در جان منست
بر زبان آب چشمم گفته دل

بر امید آنکه او را غم خوری
پیش خار غم چو گل بشکفته دل

سینهٔ ما را، که خلوتگاه تست
از غبار هر خیالی رفته دل

پیش ازینم هر کسی می‌داد پند
لیک از کس پند ناپذرفته دل

شرح بیداری و شبهای ترا
اوحدی، زین پس مگو با خفته دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.